" نکند تصمیم شما و سخت گیری شما هنگام ثبتنام موجب ترک تحصیل و یا عدم مراجعه برای ثبتنام شود و نکند استعدادی بهواسطه فقر تلف شود "
بخشنامه تند و تیز وزارت آموزش و پرورش و مشکلات همیشگی ثبت نام مدارس ؟!
کرامت رنجبر دستنایی/ دبیر و دانشجوی دکتری ژئو پلیتیک دانشگاه تهران
بخشنامه تند و تیز بازرسی و رسیدگی به شکایات وزارتخانه را دیدهاید و رفتار "با پا پیش کشیدن و با دست پس زدن " مسئولان وزارتخانه را هم با تمام وجود درک کردهاید و این را نیز خود با تمام وجود درک کردهاید که وضعیت اقتصادی و فقر مطلق و بیکاری در کشور بیداد میکند و میدانم که بیشتر شما مدیران مدارس بزرگوار از خانوادههای قشر متوسط جامعه، کشاورز و کارگر و ...به حرفه مهم معلمی وارد شدهاید که مرهمی بر زخمهای التیام نیافته باشید .
این روزها خودتان میبینید که اولیا در نقاط محروم با محوریت کشاورزی و کارگری در روستاها و دهات و حتی شهرهایی که اقتصادشان برمدار کشاورزی میچرخید در معرض سختترین تنگدستیها هستند و در برآورده کردن مایحتاج اولیه زندگیشان نیز مستأصل ماندهاند . در طی یک ماه گذشته حداقل در دو استان اصفهان و چهارمحال بختیاری وضعیت نابسامان زندگی و کاهش درآمد در پی خشکسالیها اخیر را ملاحظه کردهام و اینطور که از شواهد و قرائن مشخص است وضعیت برای این قشر زحمتکش در چند ماه آینده وخیمتر نیز میشود و این وضعیت به نظر بر تمام کشور مستولی شده و یا خواهد شد .
خودتان وضعیت اقتصادی معلمان را که به قول عام " آبباریکهای میآید " که "هشتمان گرو نهممان است " را میبینید ؛ پس وای به حال این قشر جامعه که این روزها زیر بار فقر و ناداری چه ها که نمیکشند . این وضعیت در حاشیه شهرهای بزرگ نیز دیده میشود و کارگرانی که از طلوع صبح تا عصر در کنار میدانها برای یک روز کار چشم به ماشینهای عبوری دارند را بهکرات دیدهاید . روزگار سختی بر آنان میگذرد و گاهی تا چندین روز نتوانستهاند بر سرکاری بروند و اوضاع اسفباری دارند. مطمئنم این وضعیت نابسامان اقتصادی را خودتان نیز در مدارس دیدهاید و با عرایضم آشنا هستید.
و اما سخن اصلی ام
همکاران ارجمندم مدیران دلسوز وطنم در مدارس
فقر ریشه تمام بدبختیهاست . من نمیدانم که مسئولین و مسند نشینان قدرت بخشنامه عدم دریافت وجه در هنگام ثبتنام را به چه منظوری صادر میکنند و میدانم که هیچ ریالی نیز بهحساب مدرسه از بابت سرانه برای شما واریز نمیکنند و میدانم حتی در صورت صحت گفتار و صداقت در کلام مسئولین شما نیز هیچ منبعی برای خرج و مخارج مدارس ندارید و مجبور به دریافت وجه هنگام ثبتنام هستید اما قشر درمانده این روزها کارگر و کشاورز را دریابید و نکند تصمیم شما و سخت گیری شما هنگام ثبتنام موجب ترک تحصیل و یا عدم مراجعه برای ثبتنام شود و نکند استعدادی بهواسطه فقر تلف شود.
همکاران عزیزم و مدیران مدیر دلسوز وطنم در مدارس
عبادت بهجز خدمت خلق نیست و چه عبادتی بالاتر از کمک به قشر مستأصل از وضعیت بد اقتصادی کشور. کشور مالزی در سال های 1997-11998 میلادی بعد از ورشکستگی اقتصاد دولتی، زنان برای کمک به ماها تیر محمد طلاهای خود را به دولت دادند تا اقتصادشان رونق گرفت اما بودجه آموزش و پرورش را کم نکرد بلکه اهمیتش را چند برابر میدانست و هیچ لایه ای را بدون پیوست تاثیر بر آموزش و پرورش بررسی نمی کرد. اما در کشور ما و این چهار دهه برای دولتمردان،آموزش و پرورش از هیچ اهمیتی برخوردار نبوده و نیست و صرفا برای آموزش و پرورش سخنرانی کرده اند و در عمل با سیاستهای اشتباه و نسنجیده آموزش و پرورش و معلمان و دانش آموزان را دچار بیراهه و یا به استضعاف کشاندهاند و ظلمها در حق این قشر فرهیخته و با آبرو روا داشتهاند.
در مقابل رفتار دموکراتیک و مسالمتآمیز، حقخواهی، عدالتطلبانه با توسل بهزور و ارعاب و بگیر و ببند صدای حقخواهی آنان را به مسلخ بردند.
همکاران عزیزم و مدیران مدیر دلسوز وطنم در مدارس
دستهای خالی و پرمحبت هموطنانمان در کشور عزیزمان ایران راکه سرافکنده از نداری و فقر درخواست ثبتنام دارند را بفشارید و با آنانهمدلی و همراهی کنید. متواضعانه و ملتمسانه استدعا دارم که جلو ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل فرزندان قشر مصیبتزده اقتصادی کشور عزیزمان را بگیریم و توکل به خدا کنیم که خدامشکلگشا است و جلو نابسامانیها و معضلات و آسیبهای اجتماعی مترتب بر بیسوادی و ترک تحصیل فرزندان این مرزوبوم گرفته شود؛ و شما بهتر از هر مسئول پایتختنشینی بر وضعیت اقتصادی منطقه، شهر، روستای خودآگاهی دارید اقتصاد مدرسه را مدبرانه مدیریت کنید تا انشا الله فرجی شود و از این وضعیت نابسامان گذر کنیم.
همکاران عزیزم و مدیران مدیر دلسوز وطنم در مدارس
زبان من زبان شماست کلام من درد دل شماست . من نه بخشنامه چی هستم و نه آمرانه دستور میدهم اما عاجزانه و برادرانه درخواست دارم بیائیم دستبهدست هم دهیم به مهر و مهین خود را در مقابل ترک تحصیل منبعث از بیکاری، نداری، دستتنگی بیمه کنیم آنهم با سلاح تدبیر و همدلی و در مناطق محروم، روستاها و حاشیههای شهرهای بزرگ و بعضاً در شهرها مدیریت کنیم و سؤالات زیر برای ثبتنام مفروض باشد.
از چه شخص و قشری با چه درآمدی درخواست وجه ثبتنام میکنیم؟
آیا مردم منطقه و شهر در سال مالی گذشته درآمدی داشتهاند؟
آیا توانایی و تمکن مالی برای پرداخت شهریه ثبتنام را دارد؟
آیا عدم ثبتنام فرزند این مراجع منجر به ترک تحصیل نمیشود؟
آیا با عدم ثبتنام استعدادی را به ورطه سقوط نمیکشانیم؟
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم تو خواه پند گیر و خواه ملال